سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شوخی، کینه به بار می آورد . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خود به فرزندش حسن علیه السلام ـ]

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

 
 
گزارش(جمعه 86 اسفند 10 ساعت 7:36 عصر )

ابتدا سالگرد ایام مولود النبی (ص) و آغاز هفته وحدت مسلمین را به شما و کافه جهان اسلام، تهنیت و شادباش می گوئیم و از پیشگاه رب العالمین استدعا می کنیم که به یمن و برکت این ایام فرخنده و با عظمت، به مسلمین عالم توفیق دهد تا برای اعلای کلمه توحید و تجدید عظمت ها و افتخارات گذشته شان، همه با هم به فریضه اخوت اسلامی و اتحاد و همبستگی روی بیاورند و اختلاف ها و کشمکش ها و سوء تفاهمات خود را با درایت و تعقل و در فضای آرام و صلح آمیز حل و فصل نمایند تا به این طریق، جهان اسلام در معادلات جهانی بیک قطب برتر و نیرومندتر که سزاوار و شایسته آن است مبدل شود. انشاءا...

اینک با توجه به آغاز هفته وحدت مسلمین، برنامه امروز افغانستان در مسیر امنیت و توسعه را اختصاص داده ایم به بررسی وحدت ملی و ضرورت احیاء آن درافغانستان.

ابتدا کارشناسان و شخصیت های شرکت کننده در این برنامه را معرفی می کنیم:

-دکتر واحدی

-خانم شکریه بارکزی

-آقای سید مصطفی کاظمی، وزیر سابق تجارت در افغانستان

-و آقای عبدالحفیظ منصور، روزنامه نگار وتحلیلگر سیاسی

در این شکی نیست که اسلام، دین وحدت و همبستگی است و پیروان خود را به اخوت، همدلی و اتحاد کلمه دعوت می کند.

آیات فراوانی در قرآن مجید در دعوت مسلمین به اتحاد و همبستگی و پرهیز از نفاق و تفرقه وجود دارد و در یکی از این آیات، با جمله ( و لا تفرقوا ) صریحاً امر شده است که متفرق و پراکنده نشوید.

براساس کلام وحی الهی، تقسیم شدن انسانها به قبایل و طوایف گوناگون، برای آن است که بهتر و آسان تر شناخته شوند نه اینکه نشانه امتیاز یک قبیله بر قبیله دیگر و یا دلیل اختلاف و تفرقه در بین آنان باشد.

پیامبر گرامی اسلام نیز در پرتو آیات و بینات الهی، منادی وحدت و همبستگی اهل ایمان بودند و این وحدت و همبستگی را عامل ظفر و پیروزی مسلمانان می دانستند.

از آنجائیکه در آغاز هفته وحدت و ایام میلاد نبی اکرم ( ص ) قرار داریم و موضوع برنامه ما هم ضرورت احیاء  وحدت در جامعه افغانستان است. قبل از ورود به مباحث اصلی برنامه، احادیث گرانبهائی از آن حضرت را درباره ضرورت وحدت در جامعه اسلامی نقل می کنیم.

پیامبر عظیم الشأن اسلام ( ص ) می فرمایند:

«اهل ایمان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن متحد و یکپارچه می باشند.»

درجای دیگری از آن حضرت نقل شده است که فرمود:

«مؤمن نسبت به مؤمن مانند بنای استواری است که اجزای آن یکدیگر را استحکام می بخشند.»

و باز حضرت می فرمایند: «بهترین مؤمنان، کسانی هستند که محور الفت مؤمنان باشند. کسی که انس نگیرد و یا دیگران مأنوس نشود خیری ندارد.»

اما افغانها به خصوص در سالهای جهاد و مقاومت برضد اشغالگران روسی و رژیم دست نشانده کمونیست، الگوهای کاملی از وحدت ملی را از خود نشان دادند. اقوام و قبایل مختلف، از شمال و جنوب و دیگر نواحی افغانستان در کنارهم و با یک هدف و آرمان مشترک مبارزه کردند که همین اتحاد و یکپارچگی، بزرگترین عامل پیروزی و موفقیت آنها در برابر یکی از دو ابر قدرت بزرگ جهان بود ولی بعد از دوران مقاومت، شرایطی پیش آمد که به گفته اکثر افغانها وحدت ملی در افغانستان، خدشه دار ویا حتی متلاشی گردید.

سؤال در اینجاست که چرا چنین وضعیت ناخوشایندی در افغانستان پیش آمد و چه عواملی در این قضیه دخیل بودند.

دکتر واحدی، کارشناس مسائل سیاسی افغانستان، یک سلسله عوامل داخلی وخارجی را در این زمینه مؤثر دانسته و می گوید:

عوامل متعددی در آن دخیل است اگر درست بررسی کنیم می بینیم که هم عوامل داخلی و هم عوامل خارجی در آن دخیل اند، اما متأسفانه عمده ترین عامل آن همانا دوری از ارزشهای اسلامی است چون اسلام دینی است که همواره مسلمانان را به وحدت فرا          می خواند و در دوران جهاد مردم افغانستان هم یگانه عاملی که باعث وحدت ملت افغانستان شده بود همین مسائل اعتقادی مردم بود. هرقدر که جامعه از اصول اعتقادی و دینی خود دور شود آنوقت است که سایر چیزها مثل مسائل قوی، مذهبی، منطقه ای به عنوان ارزش مطرح می شود که این مسائل خود باعث تشنج و اختلاف درجامعه خواهد شد. اگرچه که مسائل قومی و مذهبی و ملیت را تأیید می کنم اما در محوریت اسلام وقتی که مسئله اسلام مطرح شد و مسائل اعتقادی در جامعه حاکمیت پیدا کرد خود بخود سایر زمینه ها و مسائل را تحت الشعاع قرار می دهد و هیچ  چیزی نمی تواند عامل تفرقه شود. اما در طول سالهای گذشته همانطور که گفتم عوامل خارجی و داخلی متأسفانه بر مسائل قومی و نژادی و مذهبی و امثال اینها دامن زدند و این سبب شد که جامعه متعهد و هماهنگ را که زمینه خوبی برای توسعه و پیشرفت و استقلال افغانستان بود این زمینه را به تشنج بکشانند وسعی کردند که محوریت اعتقادی را ضعیف کنند و به جای آن مسائل قومی و زبانی و گروهی را دامن زدند تا زمینه تشنج و بی ثباتی در کشور مساعد گردد و آن وحدت و اتحاد و همبستگی مردم را به هم زدند.

در جریان جنگها و کشمکش های داخلی بخصوص در عصر حاکمیت گروه طالبان شرایطی در افغانستان فراهم گردید که شیرازه وحدت ملی در این کشور بکلی از هم گسیخت. به گونه ای که هریک از جناحهای درگیربه عوض منافع ملی، منافع خاص را برای خود تعریف        می کردند و منافع ملی در شمال، غیر از منافع ملی در جنوب این کشوربود. این وضعیت ناهنجار، مقوله وحدت ملی را در افغانستان دگرگون کرد ولی اکنون افغانها دریافته اند که حیات سیاسی افغانستان، بیش از هرچیز دیگری بستگی به احیای وحدت ملی دارد.

و تنها در سایه وحدت ملی است که توسعه و انکشاف افغانستان امکان پذیر می شود و این کشور توان آن را می یابد تا به عنوان یک جامعه مستقل روی پای خود بایستد تا وحدت ملی در افغانستان، احیاء و تأمین نشود صلح در این کشور شکننده و امنیت نیز ناپایدار خواهد بود.

قانون، تنها در صورتی در همه جای افغانستان، بطورعادلانه و یکسان و بدون تبعیض، اجراء خواهد شد که وحدت ملی در بین سرزمین و در بین همه اقوام و قبایل تأمین شده باشند.

تا زمانیکه افغانها به آرمان وحدت ملی دست نیابند امکان مداخلات خارجی در امور این کشور و بازی با سرنوشت افغانها به شیوه ها و اشکال مختلف ادامه خواهد یافت.

اما برای اینکه وحدت ملی افغانها یعنی اتحاد اقوام و قبایل دوباره تأمین شود و شمال و جنوب در کنارهم زندگی مسالمت آمیز داشته باشد چه تدابیر و راهکارهائی لازم است؟

خانم شکریه بازکزی، مدیر مسئول نشریه آئینه زن و یک تن از فعالان سیاسی زن در کابل در این باره می گوید:

آنچه را که امروز لازم است بیشتر دولت افغانستان رعایت کند مسئله وحدت ملی است که درحال حاضر می بینیم این کار صورت می گیرد و اگر رئیس جمهوری کشور از یک قوم است دو معاونش از دو قومیت دیگر افغانستان می باشند که این خود نشان می دهد که      می خواهند در تمامی امورات وحدت ملی را بوجود آورند. از طرف دیگر می بینیم رادیو تلویزیون افغانستان که رسانه های ملی هستند ضمن آنکه به دو زبان رسمی کشور به پخش برنامه می پردازند به سایر زبان های رایج در کشور نیز این فرصت را مساعد می سازد تا متکلمین، آنها هم از این امکانات ملی بهره مند گردند که برنامه های مختلفی را پخش         می کنند که این عملکردها واقدامات نشان دهنده این مطلب است که دولت در تلاش است تا مسئله وحدت ملی در افغانستان را تحقق بخشد و نهادینه نماید. متأسفانه یکی از مسائلی که وحدت ملی را در برخی کشورهای اسلامی خدشه دار ومنجر به شکست می کند همانا اختلافات مذهبی است که در برخی کشورهای جماعتی از مسلمانان بنام مثلاً سنی به مسلمانان دیگر که شیعه هستند حمله می برند و با رفتار و برخوردهای خشونت آمیز، حتی باعث کشته شدن تعدادی از همدینان خود می شود، اما خوشبختانه در افغانستان اختلافات به این شدت وجود ندارد و الحمدالله با شرایطی که در کشور حاکم است همه ملت افغانستان به هر مذهبی که پایبند هستند از تمامی حقوق و امتیازات شهروندی برخوردارند و در محاکم قضایی هم پیروان هر مذهبی براساس فقه خودشان با آنان برخورد می شود. امروز شاهد هستیم که در طول تاریخ افغانستان و زیرعدلیه ( دادگستری ) از برادران اهل تشیع و از قومیت هزاره می باشد و همینطور برای اولین بار است می بینیم که در شورای عالی قضات افغانستان هم از اهل تشیع حضور دارند. درهر پست و مقامی انتصاب هایی که صورت      می گیرد خوشبختانه دولت سعی دارد برای تحکیم وحدت ملی ترکیب قومیتی و مذهبی را مدنظر بگیرد و آن را بخوبی رعایت نماید. ویک مسئله دیگر که امروز در افغانستان بسیار مهم است موضوع بازسازی کشور است که باید این بازسازی بصورت متوازن و بدون هیچگونه تبعیض وبرتری دادن یک منطقه به مناطق دیگر انجام شود که در غیر اینصورت اگر توجه مسئولین کشور به مناطق دیگر انجام شود که درغیر اینصورت اگر توجه مسئولین کشور به مناطق و مردم خاصی معطوف شد یا بیشترین امکانات را در اختیار آنان قرار داد این خود نشان از احساس برتری طلبی قومی و نژادی خواهد بود.

بهرحال باتوجه به کارهایی که در راستای ایجاد وحدت و تفاهم ملی در افغانستان صورت گرفته است اما بازهم مشکلاتی درجامعه وجود دارد که اکثراً ناشی می شود از عملکردهای عوامل خارجی در کشور و همینطور افرادی که درداخل به مسائل قومی وتعصبات مذهبی و لسانی دامن می زنند.

بله صحبت از راهکارها برای احیاء مجدد وحدت ملی در افغانستان است. دیدگاههای شکریه بازکزی را دراین زمینه شنیدیم، اما دکتر واحدی معتقد است که اگراسلام، محور قرار بگیرد و زمینه های رشد فرهنگی در کشور آماده شود وحدت ملی درافغانستان اعاده خواهد شد.

 

دکتر واحدی می گوید:

یکی از راهکارهایی که ارائه شده است و در طول بیش از 1400 سال در جوامع اسلامی تجربه شده است این که اگر در امورات مردم اسلام و دستورات آن محوریت داشته باشد و روی مسائل اسلامی کار شود و رشد فرهنگی و فکری در جوامع مسلمین بوجود آید و چهره واقعی اسلام برای مردم معرفی و شناسانده شود و علمای اسلام برای تنویر افکار مردم تلاش کنند و مردم بدرستی بدانند و باور کنند که آنان برادران دینی همدیگر هستند و در سایه رخوت و وحدت و همدلی است که می توانند به اهدافشان برسند و می توانند استقلال وحاکمیت کشورشان را حفظ کند و در سایه وحدت است که به خواست های مادی ومعنوی خویش خواهند رسید.

چنانچه در دوران جهاد و مقاومت مردم افغانستان در برابر متجاوزین همه جهانیان شاهد بودند که چگونه در سایه وحدت و همدلی این ملت مظلوم موفق شدند دشمن تا بن دندان مسلح و مجهز را به زانو دربیاورند و متجاوزین را از سرزمین خویش بیرون کنند و استقلال و تمامیت ارضی کشورشان وهویت ملی و دینی خود را حفظ نمایند و باید برای ایجاد وحدت و یکپارچگی بیشتر درجامعه ملت آگاه شوند و توجیه شوند که در سایه وحدت ملی و همبستگی است که همه اقوام ساکن در افغانستان و پیروان همه مذاهب می توانند سربلند زندگی کنند بشرط آنکه همانطور که در صحبت های قبلی نیز گفتم اسلام محور کارها وعملکردها قرار بگیرد.

تقریباً همه افغانها اتفاق نظردارند که وحدت ملی در افغانستان یک کالای وارداتی نیست و تا بحال هیچگاه خارجی ها، پیام آوران وحدت ملی در افغانستان نبوده اند بلکه برعکس، برخی از قدرتهای مداخله گر خارجی در بهم ریختن شیرازه وحدت ملی افغانها، نقش خرابکارانه ای ایفاء کرده و در این ماجرای غم انگیز دست داشته اند.

آقای سید مصطفی کاظمی، رهبر حزب اقتدار ملی افغانستان درباره موضوع وحدت ملی و نقش خارجی ها در این زمینه می گوید:

وحدت در داخل یک جامعه نیازمند یک سلسله وجوه مشترک معنوی و اقتصادی ممکن و میسر است و نباید انتظار داشته باشیم که اتحاد و وحدت و یکپارچگی یک ملت از خارج و از بیرون مرزها تأمین شود بلکه باید در جهت تقویت عناصر بوجود آورنده وحدت ملی در افغانستان قدم برداریم و این که عوامل خارجی چه نقشی می تواند در بوجود آوردن و یا برهم زدن وحدت ملی افغانها داشته باشد این است که خارجی ها نباید در امورات داخلی افغانستان مداخله نمایند چون در طول تاریخ افغانستان و هر جامعه ای دیده شده است که دخالتهای بیگانگان در امور کشور منجر به از هم پاشیدگی و شکسته شدن همبستگی وروحیه وحدت ملی شده است. بنابراین بنده براین اعتقاد هستم که جامعه جهانی و کشورهای منطقه باید فضایی را فراهم نمایند که افغانها بتوانند با آنها مناسبات سازنده فرهنگی و اقتصادی را با آنان داشته باشند و همکاری کشورها درجهت تأمین امنیت و همکاری ها در ساخت و ساز ورونق اقتصادی افغانستان تبلور پیدا کند تا از یکسو وحدت ملی افغانها خدشه دارنشود و از جانبی هم این روابط دو جانبه به حسن همکاری ها تبدیل گردد و خود ما افغان ها هم اگر بخواهیم به پروسه ملت سازی ووحدت از طریق مداخلات بیرونی بیندیشیم طبعاً نتیجه آن برعکس خواهد بود.

پیش تر گفتیم که استقرار صلح و امنیت و توسعه پایدار در افغانستان، قبل از هر فاکتور دیگری به تأمین وحدت ملی در این کشور بستگی دارد. اما این سؤال مطرح است که وحدت ملی چگونه تأمین می شود؟

بوسیله قانون؟ با تبلیغ علماء؟ از طریق احزاب سیاسی؟ بوسیله پارلمان؟و یا با تشکیل یک دولت فراگیر ملی؟

و اساساً آیا افغانها یک ملت واحداند؟ و یا مردم این کشور هنوز هم در سطح اقوام زندگی می کنند؟

برای پاسخ به این سؤالها آقای عبدالحفیظ منصور، مدیر مسئول هفته نامه پیام مجاهد درکابل می گوید:

این مقوله در میان روشنفکران و آگاهان سیاسی و دانشمندان و روشنفکران افغانستان محل گفتگو و بحث های فراوانی بوده است و



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:2  بازدید

مجموع بازدیدها: 6813  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «